دوستان می دونید که توی مای بی بی هر گروه از کاربران یه قلم (شامل فونت و رنگ و استایل) خاصی داره.
مثلا گروه «مدیران کل» توی این انجمن به شکل توپر(Bold) و مورب (Italic) و سبز رنگ هست.
برای تغییرش کافیه کمی HTML و CSS بلد باشید و به مسیر زیر برید:
کنترل پنل مدیر، کاربران و گروه ها، گروه ها، ویرایش گروه مورد نظر
حالا فیلد «سبک نام کاربری» رو به دلخواه خودتون تغییر بدین!
دوستان عزیز میتوانید آموزش تصویری کانفیگ و شناسایی انواع مودم های ADSl را از طریق این پست پیگیری کنید... تقریبا با آموزش هایی که در پایین آمده است می توانید انواع مودم های ADSL را کانفیگ و پیکربندی کنید...
همچنین :
نکته: در صورت نیاز به آموزش کانفیگ مودم های دیگر، نام و مدل مودم را ذکر کنید تا آموزشش رو اینجا قرار بدیم.
لحظه اي كه به اشراق مي رسيد تمام هستي روشني مي يابد. اگر در ظلمت باشيد كل هستي ظلمت زده مي شود همه چيزبه شما بستگي دارد. درسراسر جهان هزار و يك عقيده اشتباه در مورد مدي تيشن رايج است . در حالي كه مدي تيشن بسيار ساده است. مدي تيشن چيزي جز آگاهي نيست. مدي تيشن ذكر گفتن مانترا يا گرداندن تسبيح نيست. اينها در واقع نوعي هيپنوتيزم است تا حدي آرامش مي بخشد و اين آرامش اشكالي ندارد. اگر كسي بخواهد كمي آرامش داشته باشد و استراحت كند مي تواند از اين روشها استفاده كند اما اين ها براي شناختن حقيقت كافي نيست. مدي تيشن تبديل نا آگاهي به آگاهي است. معمولا فقط يك دهم ذهن ما آگاه است و نه دهم آن ناآگاه. فقط يك قسمت كوچك لايه اي نازك از ذهن روشن است و هدف توسعه آن قسمت روشن است تا كل ذهن در نور غرق شود و هيچ زاويه و گوشه اي تاريك نماند. وقتي كل ذهن روشن مي شود زندگي شبيه معجزه و جادويي اعجازانگيز به نظر مي رسد زندگي ديگر عادي نيست و همه چيز فوق العاده مي شود. موضوعات دنيوي حالتي مقدس بخود مي گيرند. امور ناچيز اهميت فوق العاده اي پيدا مي كنند. سنگ هاي معمولي چون الماس زيبا بنظر مي رسند تمام هستي اشراق مي يابد و روشن مي شود. لحظه اي كه شما به اشراق برسيد تمام هستي روشني مي يابد. اگر شما درظلمت باشيد كل هستي ظلمت زده مي شود. همه چيز به شما بستگي دارد.
اشو
در بیان موالید چون عناصر و طبایع تمام شدند، آنگاه ازین عناصر و طبایع چهارگانه موالید سهگانه پیدا آمدند. اوّل معـدن، دوم نبات، سیم حیوان، یعنی این عناصر و طبایع چهارگانه را قسّـام قسـمتکـرد و تمامـت اعضـای انسـان پیـدا آورد: اعضای اندرونی و بيرونی و این اعضا معادناند. هر عضوی را مقداری معیّن از سودا و بلغم و خون و صفرا می فرستاد؛ بعضی را از هـر چهـار برابـر و بعضـی را متفـاوت، چنانکـه حکمـت اقتضـا مـیکـرد، تـا تمامـت اعضـاء اندرونی و بيرونی پیدا آمدند و همه را با همـدیگر بسـتهکـرد و مجـاری غـذا و مجـاری حیـوة و مجـاری حـسّ و مجاری حرکت ارادی پیدا آورد تا معادن تمام شدند، و این جمله در یک ماه دیگر بود.
در بیان روح نباتی
چون اعضا تمام شدند و معادن تمام گشتند، آنگاه در هر عضوی از اعضا بيرونـی و انـدرونی قوّت هـا پیـدا آمدنـد: قوّۀ جاذبه و قوّۀ ماسکه و قوّۀ هاضمه و قوة دافعه و قوّة مغیّره و قوّة غاذیه و قوّة نامیه. و این قوّتها را ملایکه می خوانند. چون اعضا و جوارح و قوّتها تمام شدند آنگاه فرزند طلب غذا آغازکرد و از راه ناف خونیکـه در رحـم مادر جمع شده بود بخود کشید چون آن خون در معدۀ فرزند درآمد و یکبار دیگر هضم شـد و نضـج یافـت جگـر آنکیموس را از راه ماساریقا بخودکشید و چون در جگر درآمد و یک بار دیگر هضم و نضج یافت، آنچـه زبـده و خلاصۀ آنکیموس بودکه درجگر است روح نباتی شد، و آنچه باقی ماند بعضی صفرا و بعضی خون و بعضی بلغم و بعضی سودا گشت. آنچه صفرا بود زهره آن را بخودکشید و آنچه سودا بود سرپز آن را بخودکشید و آنچه بلغم بود روح نباتی آن را بر جملۀ بدن قسمتکرد از برای چند حکمـت، و آنچـه خـون بـود روح نبـاتی آن را از راه آورده بجملۀ اعضا فرستاد تا غذای اعضا شد؛ و قسّام غذا در بدن این روح نبـاتی اسـت، و موضـع ایـن روح نباتی جگر است و جگر در پهلوی راست است. چون غذا بجملۀ اعضا رسد نشو و نما ظاهر شد و حقیقت نبات این است. و این جمله در یک ماه دیگر بود.
ارسال کننده: afarin - 2016/03/14، 11:44 AM - انجمن: برق
- بدون پاسخ
ژنراتور سنکرون
(Synchronous Generator)
جزء ماشین های الکتریکی ac هستند که قادرند توان مکانیکی را به توان الکتریکی متناوب تبدیل کنند. در ابتدا لازم است با مفهوم سنکرون بودن ژنراتور آشنا شویم. این نوع از ژنراتور ها به این دلیل سنکرون نامیده می شوند که سرعت گردش قسمت مکانیکی آن برابر سرعت گردش فرکانس یا قسمت الکتریکی آن است.
این نوع از ژنراتور ها ساختاری متفاوت با ژنراتور های القایی دارند و این تفاوت در تعداد و نوع تحریک این ژنراتور هاست. در ژنراتور های سنکرون سیم پیچی های رتور، به یک منبع تغذیه DC وصل می شود تا تحریک رتور انجام پذیرد و در قسمتی دیگر از استاتور آن ها جریان متناوب (ac) عبور می کند شاری که .در فاصله هوایی (air gap) بین رتور و استاتور بوجود می آید حاصل از جریان های استاتور و رتور است.
در ژنراتور سنکرون سیم پیچی استاتور به دلیل اینکه ولتاژ اصلی ماشین را تولید میکند به سیم پیچی آرمیچر، و سیم پیچی رتور به دلیل اینکه میدان اصلی مغناطیسی ماشین را تولید می کند به سیم پیچی میدان معروف است.
رتور در ژنراتور سنکرون
رتور ژنراتور سنکرون یک سیستم الکترو مغناطیسی است. قطب های موجود در رتور این نوع از ژنراتور ها به دو شکل وجود دارد. قطب برجسته و قطب صاف یا استوانه ای. این نام گذاری از روی نسبت سطح قطب ها به خود رتور بدست آمده است به طوری که در رتور قطب برجسته قطب ها با یک برآمدگی نسبت به رتور دیده می شوند و در رتور قطب صاف رتور و قطب در یک سطح قرار دارند. چون رتور ها در معرض میدان های مغناطیسی متفاوت هستند آن ها را از لایه های نازک می سازند تا تلفات جریان گردابی کاهش یابد.
روتور با قطب برجسته:
در آن برجستگی های قطب مشهود است و قطب ها توسط سیم پیچی تحریک یا سیم پیچی میدان تحریک می شوند. از این رتور ها برای ژنراتور هایی که سرعت سنکرون آن ها کم است استفاده می شود.
روتور استوانه ای یا قطب صاف:
در این نوع رتور ها شکاف هوایی درون ژنراتور یکنواخت است و رتور به صورت یک استوانه نسبتا کامل ساخته می شود. از این نوع رتور ها برای ژنراتورهایی با دو یا چهار قطب استفاده می شود.
لامپ پرتوی کاتدی شامل یک تفنگ الکترونیکی (منبعی از الکترون) و صفحهای از فلورسنت با ابزار داخلی و خارجی برای شتابدادن و منکسر کردن اشعهٔ الکترون است که میتواند تصویری بر روی صفحهٔ فلورسنتی نمایش دهد.
تاریخچه
اولین ورژن CRT توسط فیزیکدان آلمانی به نام فردیناند براون در سال ۱۸۹۷ ساخته شد که بههمین دلیل بهنام لامپ براون نیز معروف است. این وسیله یک دیود کاتد سرد بود که درواقع بهبودیافته لامپ کروک بههمراه یک صفحه پوشیدهشده با فسفر است.
در سال ۱۹۰۷، دانشمند روسی، بوریس روزینگ، از CRT در انتهای گیرنده یک سیگنال ویدئویی تجربی استفاده کرد تا بتواند یک تصویر تولید کند. وی در تلاش بود که اشکال هندسی ساده را روی یک صفحه نمایش دهد که منجر به اختراع تکنولوژی CRT شده که امروزه از آن تحت عنوان تلویزیون یاد میشود. تفنگ الکترونی تفنگ الکترونی عبارت است از کاتد التهابی (رشته) که الکترون گسیل میکند و آند که به شکل قرصی با سوراخ کوچک با قطری برابر با ۱ تا ۳mm ساخته میشود. اختلاف پتانسیلی از چند صد تا چند هزار ولت بین کاتد و آند برقرار میشود که در فضای بین آنها میدان الکتریکی شدیدی تشکیل میشود.
این میدان به الکترودهایی که از کاتد گسیل میشوند تا سرعتهای بسیار بالایی شتاب میدهند.
کاتد داخل استوانه فلزی است که به آن ولتاژ مثبتی (نسبت به کاتد) اعمال میشود که اندکی از ولتاژ آند کمتر است. عمل مشترک این استوانه و آند باعث میشوند که تقریباً تمام الکترونها در سوراخ آند جمع (کانونش پرتوهای کاتدی) و از آن به شکل نوار باریکی، یعنی باریکه الکترونی، خارج شوند. در محلی که این باریکه به پرده میخورد (ته لامپ که با ماده لیان پوشیده شده است)، نقطه تابان روشنی ظاهر میشود.
طرز کار لامپ پرتوی کاتدی:
باریکه الکترونی خارج شونده از تفنگ الکترونی، در مسیرش به طرف پرده، از بین دو جفت صفحههای فلزی موازی میگذرند. اگر به جفت صفحههای اول، ولتاژی اعمال شود، میدان یکنواختی ایجاد میشود و الکترونهایی را که از آن میگذرند به طرف صفحهای مثبت منحرف میکند و لکه روشن روی پرده در امتداد افقی به طرف چپ یا راست منحرف خواهد شد. به همین ترتیب، اگر ولتاژی به جفت صفحات دوم اعمال شود تا باریکه به طرف صفحه مثبت منحرف میگردد و لکه روشن روی پرده در امتداد قائم به طرف بالا یا پایین تغییر مکان میدهند.
سپس از روی جا بجایی لکه روشن روی پرده میتوان در مورد ولتاژ اعمال شده بر صفحات منحرف کننده، نظر داد. در اینجا چیز مهم و حائز اهمیت این است که به علت جرم اینرسی ناچیز الکترونها، به هر تغییر ولتاژ روی صفحات خیلی سریع واکنش نشان میدهد. بنابراین لامپ پرتوی کاتدی را میتوان برای ردیابی فرایندهایی که در آنها تغییرات بسیار سریع ولتاژ و جریان روی میدهند بکار برد. مسائلی از این نوع در مهندسی رادیو که در آنجا جریانها و ولتاژها چندین میلیون بار در ثانیه تغییر میکنند بسیار حائز اهمیت است.
نوسان نگار پرتو کاتدی با مجهز کردن لامپ پرتو کاتدی با وسایل مناسبی جهت بررسی فرایندهایی شبیه تغییر سریع ولتاژ و جریان وسیلهای ساخته میشود که نوسان نگار پرتوی کاتدی نامیده میشود. این وسیله نه فقط در مهندسی رادیو بلکه در بعضی شاخههای دیگر علم و تکنو لوژی نیز ابزار پژوهشی مهمی است و کار پژوهش در آزمایشگاههای علمی و صنعتی بدون آن دشوار است.
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
برشی از یک لامپ کاتدی
به ترتیب:
۱-تفنگ الکترونیکی
۲-اشعه الکترون ها
۳-سیم پیچ کانونی
۴-سیم پیچ منکسر کننده
۵-اتصال آندی
۶-پوشانه جداکننده نور قرمز، سبز و آبی تصویر در حال نمایش
۷- لایه فسفری قرمز، سبز و آبی
۸- نمایشی از لایه داخلی صفحه تصویر که با فسفر پوشیده شده است.
هستي يك اركستر موسيقي است و ما هم بايد با آن هماهنگ باشيم. به همين دليل است كه ذهن و دل انسان، اين قدر به موسيقي علاقه نشان مي دهد. گاهي با گوش دادن به يك موسيقي زيبا، اين هماهنگي زيباي هستي را دوباره تجربه مي كنيد. با گوش دادن به آثار بتهوون، موتسارت يا موسيقي كلاسيك شرقي، گويي به دنيايي ديگر سفر مي كنيم. ديگر در حال و هواي عادي خود نيستيم و طول موج مان كاملا تغيير مي كند. تعريف موسيقي واقعي همين است. موسيقي اي كه از وجود شما سرچشمه گرفته باشد، باعث نزول آرامش مي شود و شادي عميقي در دل به وجود مي آورد. ممكن است درك نكنيد چه اتفاقي افتاده، ولي بدانيد استاد بزرگ – موسيقي دان بزرگ – در حال نواختن است. هستي ريتمي خاص دارد. اگر بتوانيد هماهنگ با اين ريتم، موسيقي بيافرينيد، كسانيكه اين موسيقي را مي شنوند، با آن هماهنگ مي گردند. مي توان اين كار را از راههاي مختلف انجام داد. مي توانيد كنار يك آبشار بنشينيد و به صداي آب گوش فرا دهيد و آهسته آهسته با آن يكي شويد. چشمان خود را ببنديد و احساس كنيد با آبشار يكي شده ايد. از عمق درون خود، اين يگانگي را احساس كنيد. سپس لحظاتي پيش مي آيد كه ناگهان حس مي كنيد اين يگانگي رخ داده است و شادي عميقي را مي چشيد.
بدان که نطفه چون در رحم میافتد، مدّتی نطفـه اسـت، و مـدّتی علقـه اسـت، و مـدّتی مضـغه اسـت، و در میـان مضغه عظام و عروق و اعصاب پیدا میآید، تا مدّت سه ماه بگـذرد؛ آنگـاه در اوّل مـاه چهـارم کـه نوبـت آفتـاب است آغاز حیوة می شود و ب تدریج حس و حرکت ارادی در وی پیدا میآید تا چهار ماه بگذرد. و چون چهار مـاه گذشت جسم و روح حاصل شد و خلقت اعضا و جوارح تمام گشت و خونی که در رحـم مـادر جمـع شـده بـود، غذای فرزند می شود و از راه ناف بفرزند میرسد و جسم و روح و اعضاء فرزند بتدریج بکمال میرسد تا هشت ماه بگذرد. در ماه نهم،که نوبت باز ب مشتری میرسد از رحم مادر باین عالم میزاید. چنين میدانم که تمـام فهـم نکردی، روشنتر ازین بنوعی دیگر بگویم.
در بیان تربیت نطفه بنوعی دیگر
بدانکه نطفه چون در رحم میافتد، مدوّر میشود، از جهت آنکه آب بطبع خود مدوّر است. آنگاه نطفه بواسـطه حرارتیکه با خود دارد، و بواسطۀ حرارتیکه بر رحم است، بتدریج نضج مییابد، و اجزای لطیف وی از اجزای غلیظ وی جدا میشود. چون نضج تمام مییابـد، اجـزای غلـیظ از تمامـت نطفـه روی بمرکـز مـینهـد، و اجـزای لطیف از تمامت نطفه روی بمحیط نطفه نهد و بدین واسطه نطفه چهار طبقه میشود. هر طبقه محـیط مـا تحـت خود میباشد، یعنی آنچه غلیظ است روی بمرکز مینهد و در میان نطفه قرار میگيرند و آنچه لطیف اسـت روی ب محیط میآرد و درسطح اعلی نطفه مقرّ میسازد، و آنچه در زیر سطح اعلی است متّصل بسـطح اعلـی اسـت در لطیفی کمتر از سطح اعلی است، و آنچه بالای مرکز است و متّصل بمرکـز اسـت در غلیظـیکمـتر از مرکـز اسـت، باین واسطه نطفه چهار طبقه میشود. مرکز را که در میان نطفه است سودا میگویند و سودا سرد و خشک اسـت و طبیعت خاک دارد، لاجرم بجای خاک افتاد و آن طبقه راکه بالای مرکز است و متّصـل بمرکـز و محـیط مرکـز است بلغم می گویند و بلغم سرد و ترّ است و طبیعت آب دارد، لاجـرم بجـای آب افتـاد. و آن طبقـه راکـه بـالای بلغم است و متّصل ببلغم و محیط بلغم است خون مـیگوینـد و خـونگـرم و ترّاسـت و طبیعـت هـوا دارد لاجـرم بجای هوا افتاد. و آن طبقه راکه بالای خون است و متّصل بخون و محیط خون است صـفرا مـیگوینـد و صـفرا گرم و خشک است و طبیعت آتش دارد. لاجرم بجای آتـش افتـاد و آن یـک جـوهرکـه نـامش نطفـه بـود، چهـار عنصر و چهار طبیعت شد و این جمله در یک ماه بود.
بدان، اعزّک اللّه فی الدارین که اوّل انسان یک جوهر است و هر چیزکه در انسان بتدریج موجـود شـد، جملـه در آن یک جوهر موجود بودند، و هر یک ب وقت خود ظاهر شدند و آن یک جوهر نطفه است، یعنی تمامـت اجـزای انسان از جواهر واعراض، جمله در نطفه موجود بودند، و هر چیزکه او را بکار می باید تا بکمال انسانی رسد، بـا خود دارد و از خود دارد، یعنی نطفه هم کاتب، و هم قلم، و هم کاغذ، و هم دوات، و هـم مکتـوب، و هـم قـاری است. ای درویش! نطفۀ انسان جوهر اوّل عالم صغير است، و ذات عالم صغير است، و تخم عالم صـغير اسـت، و عـالم عشق عالم صغير است، نطفه بر خود عاشق است، می خواهد که جمـال خـود را بینـد و صـفات و اسـامی خـود را مشاهده کند، تجلی خواهدکرد و ب صفت فعل ملتبس خواهد شـد و از عـالم اجمـال بعـالم تفصـیل خواهـد آمـد و ب چندین صور و اشکال و معانی و انوار ظاهر خواهد شد تا جمال وی ظاهر شود و صفات و اسامی و افعـال وی پیدا آید.