امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آشنایی با توانایی های کودکان
#1
در طول مرحله دوم، ‌از ۲ تا ۶ و ۷ سالگی، كودك با نمادها و سمبل‌ها آشنا می‌شود. به طور مثال وقتی كلمه درخت را می‌شنود،‌ می‌تواند خود درخت را در ذهن خود مجسم كند. او می‌داند كه كلمه مادر یعنی كسی كه به طور دائم از او مواظبت می‌كند و نیازهایش را بر طرف می‌سازد. در این دوره، كودك می‌تواند به تقلید تاخیری دست بزند.‌
مثلاً ‌وقتی بابا یا مامان حضور ندارند،‌ ادای آنها را در آورد اما در این دوره كودك نمی تواند ابعاد مختلف شیء را در نظر بگیرد. مثلاً اگر دو مقدار آب مساوی را در دو لیوان مختلف بریزیم او نمی تواند بفهمد كه مقدار آب فرق نكرده است. از ویژگی‌های مهم این مرحله، خود مداری است. به این صورت كه كودك خیال می‌‌كند همه مردم مثل او فكر می‌كنند و نیازهای او، همان نیازهای مردم است. جاندار پنداری ویژگی دیگر این مرحله است. كودك خیال می‌كند كه خورشید،‌ ماه، قایق،‌ باد و باران جان دارند. بنابراین ‌داستان‌هایی كه در این باره ساخته شوند، برای او جالب و واقعی خواهند بود.
در مرحله عملیات عینی، كودك منطقی فكر كردن را آغاز می‌كند: حساب كردن، ‌درك روابط میان طبقات، درك سلسله مراتب و... مثلاً‌ اگر چند چوب با اندازه‌های مختلف به كودك بدهند، او می‌تواند آنها را به ترتیب اندازه بچیند ‌ یا اگر دو مقدار آب مساوی را در دو لیوان پهن و باریك بریزند، خواهد گفت كه مقدار آب فرق نكرده است.
در مرحله عملیات صوری، ‌از ۱۲ سالگی به بالا نوجوان می‌تواند از زمان حال فراتر رود و درباره رویدادهای فرضی و خیالی فكر كند. مثلاً ‌ نوجون می‌تواند در باره عدالت، قضاوت، اخلاق، برابری، ‌تعلیم و تربیت بیندیشد. در این دوره، نوجوان می‌تواند در ذهن خود مسائلی طرح و حل كند.
روان‌شناسان رشد به این نتیجه رسیده اند كه اگر كودكی در مرحله حسی- حركتی در انزوای اجتماعی قرار گیرد، ‌علاقه او به اسباب‌بازی‌ها و مهارت‌های مربوط به اشیا‌ كمتر رشد خواهد كرد. در واقع، والدین و بزرگسالانی كه عهده‌دار تربیت كودك هستند از طریق بازی با او و نشان دادن آنچه باید انجام دهد و چگونه باید انجام دهد، ‌موجب رشد توانایی‌های حسی- حركتی او می‌شوند.
والدین‌به كمك بازی، كودكان را در معرض تجربه‌هایی قرار می‌دهند كه به تنهایی نمی‌توانند آنها را خلق كنند. آنها به رفتارهای فرزندان خود شكل می‌دهند تا بتوانند در رفتارهای اجتماعی، رفتار مناسب از خود بروز دهند. هر نوع سهل‌انگاری در ایجاد محرك‌های مناسب و در نظر نگرفتن مرحله رشد شناختی كودك، می‌تواند خطراتی به همراه داشته باشد.
خطر اول اینكه توانایی‌های شناختی كودك متناسب با سن او و متناسب با كودكان دیگر رشد نمی‌كند و كندی‌های شناختی مختلف را به همراه خواهد داشت. خطر دوم اینكه بی‌اطلاعی از رشد شناختی كودك و انتظارهای بی‌مورد، می‌تواند اعتماد به نفس، عزت نفس، ‌هویت و خویشتن‌پنداری كودك را تضعیف كرده و بهداشت روانی او را به خطر اندازد.
نویسنده:
سید عباس باقری یزدی
پاسخ
roseتشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان