2016/02/27، 11:51 AM
انزوا
تمامي زيبايي ها در تنهايي رخ مي دهد. هيچ اتفاقي در ارتباط با دنياي ماورا رخ نخواهد داد؛ مگر در انزوا. ذهن بيرون گرا، شما را طوري شرطي كرده است كه وقتي تنهاييد، احساس خوبي نداريد. ذهن بيرون گرا به شما مي گويد، به اين طرف و آن طرف برويد و آدمهاي مختلف را ملاقات كنيد؛ زيرا شادي در با ديگران بودن است، در حاليكه اين درست نيست. شادي اي كه در كنار ديگران حاصل مي شود، سطحي است و شادي اي كه در تنهايي و انزوا رخ مي دهد، بسيار عميق است. هنگاميكه تنها هستيد، از اين تنهايي لذت ببريد، آواز بخوانيد، برقصيد يا ساكت و آرام بنشينيد و منتظر باشيد تا اتفاقي رخ دهد. تنهايي خود را تبديل به انتظار كنيد و به زودي كيفيت جديدي را تجربه خواهيد كرد كه غم نيست. اگر از عمق تنهايي چيزي بچشيد، متوجه مي شويد كه همه رابطه هاي بيروني، سطحي اند. حتي عشق نمي تواند ژرفاي تنهايي را داشته باشد؛ زيرا در عشق ديگري وجود دارد و همين حضور ديگري شما را بسوي سطح مي كشاند. هنگاميكه ديگري وجود ندارد و حتي فكر ديگري هم از ذهن نمي گذرد، حقيقتا تنها هستيد و در خود غرق شده ايد، نترسيد. ابتدا اين غرق شدن به مرگ مي ماند و اندوهي وجودتان را فرا مي گيرد؛ زيرا شادي را در بودن با ديگران تجربه كرده ايد. اندكي صبر كنيد و اجازه دهيد عميق تر در تنهايي خود فرو رويد و سكوت و آرامشي تازه را تجربه كنيد؛ سكوتي كه در آن هيچ چيز حركت نمي كند و همه چيز در رقص و حركت است. موارد متناقض، يكديگر را ملاقات مي كنند و اختلافها از بين مي رود.
نوشته های حسین شاه حیدر
تمامي زيبايي ها در تنهايي رخ مي دهد. هيچ اتفاقي در ارتباط با دنياي ماورا رخ نخواهد داد؛ مگر در انزوا. ذهن بيرون گرا، شما را طوري شرطي كرده است كه وقتي تنهاييد، احساس خوبي نداريد. ذهن بيرون گرا به شما مي گويد، به اين طرف و آن طرف برويد و آدمهاي مختلف را ملاقات كنيد؛ زيرا شادي در با ديگران بودن است، در حاليكه اين درست نيست. شادي اي كه در كنار ديگران حاصل مي شود، سطحي است و شادي اي كه در تنهايي و انزوا رخ مي دهد، بسيار عميق است. هنگاميكه تنها هستيد، از اين تنهايي لذت ببريد، آواز بخوانيد، برقصيد يا ساكت و آرام بنشينيد و منتظر باشيد تا اتفاقي رخ دهد. تنهايي خود را تبديل به انتظار كنيد و به زودي كيفيت جديدي را تجربه خواهيد كرد كه غم نيست. اگر از عمق تنهايي چيزي بچشيد، متوجه مي شويد كه همه رابطه هاي بيروني، سطحي اند. حتي عشق نمي تواند ژرفاي تنهايي را داشته باشد؛ زيرا در عشق ديگري وجود دارد و همين حضور ديگري شما را بسوي سطح مي كشاند. هنگاميكه ديگري وجود ندارد و حتي فكر ديگري هم از ذهن نمي گذرد، حقيقتا تنها هستيد و در خود غرق شده ايد، نترسيد. ابتدا اين غرق شدن به مرگ مي ماند و اندوهي وجودتان را فرا مي گيرد؛ زيرا شادي را در بودن با ديگران تجربه كرده ايد. اندكي صبر كنيد و اجازه دهيد عميق تر در تنهايي خود فرو رويد و سكوت و آرامشي تازه را تجربه كنيد؛ سكوتي كه در آن هيچ چيز حركت نمي كند و همه چيز در رقص و حركت است. موارد متناقض، يكديگر را ملاقات مي كنند و اختلافها از بين مي رود.
نوشته های حسین شاه حیدر