2016/03/23، 11:38 AM
(فردیت یافتن )
"یونگ" فردیت یافتن را مترادف با تحقق خود میدانست. یعنی یکپارچگی عناصر ناهمگون شخصیت و مبدل شدن آن به الگویی هماهنگ و منحصربه فرد.
به طور خلاصه خصوصیاتی که یونگ برای فردیت یافتگان بر شمرده است از این قرار است:
ـ فردیت یافتگان در سنین میانسالی هستند، چون بحرانهایی شدید را که اصل دگرگونی شخصیت در این زمان است پشت سر گذاشتهاند.
ـ اینان به مراحل عالی خودشناسی رسیدهاند. فردیت یافتگان خود را میپذیرند با همه ضعفها و کاستیها.
ـ سومین ویژگی آنان یکپارچگی در شخصیت است.
ـ چهارم، پذیرش طبیعت انسان است، به همین دلیل با انسانهای دیگر همدلی بیشتری دارند. منظور از طبیعت انسان یعنی هر آنچه حقیقت انسان بودن است. طبیعت انسان دارای یک سری ضعفها و قوتها است. او دارای نیروهای تعقل، عواطف و هیجان خاص خود میباشد و نیز طبیعت انسان دارای نیروهای خطری خاصی است که از آن به عنوان غریزه یاد میشود.
پنجم اینکه، از ناشناختهها نمیهراسند. این ناشناختهها عوامل نامعقول، آنچه با عقل و منطق نمیخواند و پدیدههای ما بعد الطبیعی را نیز در برمیگیرد.
"یونگ" فردیت یافتن را مترادف با تحقق خود میدانست. یعنی یکپارچگی عناصر ناهمگون شخصیت و مبدل شدن آن به الگویی هماهنگ و منحصربه فرد.
به طور خلاصه خصوصیاتی که یونگ برای فردیت یافتگان بر شمرده است از این قرار است:
ـ فردیت یافتگان در سنین میانسالی هستند، چون بحرانهایی شدید را که اصل دگرگونی شخصیت در این زمان است پشت سر گذاشتهاند.
ـ اینان به مراحل عالی خودشناسی رسیدهاند. فردیت یافتگان خود را میپذیرند با همه ضعفها و کاستیها.
ـ سومین ویژگی آنان یکپارچگی در شخصیت است.
ـ چهارم، پذیرش طبیعت انسان است، به همین دلیل با انسانهای دیگر همدلی بیشتری دارند. منظور از طبیعت انسان یعنی هر آنچه حقیقت انسان بودن است. طبیعت انسان دارای یک سری ضعفها و قوتها است. او دارای نیروهای تعقل، عواطف و هیجان خاص خود میباشد و نیز طبیعت انسان دارای نیروهای خطری خاصی است که از آن به عنوان غریزه یاد میشود.
پنجم اینکه، از ناشناختهها نمیهراسند. این ناشناختهها عوامل نامعقول، آنچه با عقل و منطق نمیخواند و پدیدههای ما بعد الطبیعی را نیز در برمیگیرد.