امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بازی
#1
Heart 
بیشتر مردم زندگی را پیکار می انگارند. اما زندگی پیکار نیست، بازی است.

هر چند بدون آگاهی از قانون معنویت نمی توان در این بازی برنده شد و پیروز بود و عهد عتیق و عهد جدید با وضوحی شگفت انگیز قواعد این بازی را بیان می کند . عیسی مسیح آموخت که زندگی، بازی بزرگ داد و ستد است.
زیرا آنچه آدمی بکارد همان را درو خواهد کرد. یعنی هرآنچه از ادمی در سخن یا عمل آشکار شود یا بروز کند به خود او برخواهد گشت ، و هر چه بدهد باز خواهد گرفت.
اگر نفرت بورزد، نفرت به او باز خواهد گشت، و اگر عشق بورزد، عشق خواهد ستاند. اگر انتقاد کند، از او انتقاد خواهد شد. اگر دروغ بگوید به او دروغ خواهند گفت. و اگر تقلب کند به او حقه خواهند زد همچنین به ما آموخته اند که قوه تخیل در بازی زندگی نقش بزرگی دارد .
((دل یا خیال خود را به تمامی نگاه دار. زیرا سرچشمه حیات از آن است))
هر آنچه آدمی در خیال خود تصویر کند - دیر یا زود در زندگی اش نمایان می شود .
مردی را می شناسم که از مرضی معین که بسیار نادر بود می ترسید. اما آنقدر به آن مرض می اندیشید و در باره اش مطالعه می کرد که آن بیماری آشکارا بدنش را فرا گرفت و و مرد. در واقع قربانی خیال پردازی خودش شد.
پاسخ
roseتشکر شده توسط:
#2
برای پیروزی در بازی زندگی باید نیروی خیالمان را اموزش دهیم
کسی که به قول تخیل خودش گفته باشه که فقط نیکی رو ببینه خواهد توانست به همه مراد های بحق دلش خواه سلامت و خواه ثروت و یا محبت و یا دوستی و خواه بیان کامل نفس و یا هر ارمان بزرگ دیگر برسد.
تخیل را قیچی ذهن خواننده اند و این قیچی شب و روز در حال بریدن تصاویر است. ادمی در ذهن خود تصاویری می بیند و دیر یا زود در دنیای بیرون با افریده های ذهنش رویارو می شود. برای اموزش موفقیت امیز نیروی خیال باید کار ذهن را شناخت . یونانیان قدیم می گفتند خودت را بشناس.
پاسخ
roseتشکر شده توسط: systemiha
#3
ذهن سه بخش دارد
نیمه هوشیار و هوشیار و هوشیاری برتر.
ذهن نیمه هشیار چون بخار یا برق، قدرت مطلق است و بدون مسیر و جهت.
هر فرمانی به ان بدهند همان را انجام میده و توان فهم و استنباط نداره
هر اونچه ادمی عمیقا احساس یا به روشنی مجسم کنه بر ذهن نیمه هشیار اثر میذاره و مو به مو در صحنه زندگی ظاهر میشه.
زنی رو میشناسم که در کودکی همیشه وانمود میکرد که بیوه هست
سراپا سیاه می پوشید و توری بلند و سیاه بر سرش میزد. اطرافیانش تصور میکردن که بسیار باهوش و بانمک هست. تا اینکه کودک بزرگ شد و با مردی عروسی کرد که از جان و دل دوسش میداشت. اما چندی نگذشت که شوهرش مرد و زن سالیان سال لباس سیاه به تن کرد و تور سیاه بر سر گذاشت. تصویر خودش به صورت یک بیوه زن بر ذهن نیمه هشیارش اثر گذاشته یود و به رغم مصیبت جانکاهی که به بار اورد، به وقت خود به عینیت دراومد.


نوشته های حسین شاه حیدر
پاسخ
roseتشکر شده توسط:
#4
ذهن هوشیار یا همون ذهنی که شما باهاش فکر میکنید ذهن فانی اسمش هست
ذهن هوشیار، ذهن بشری هست و زندگی رو به همون شکلی که بنظر میاد میبینه. ذهن هوشیار مرگ و بلا و بیماری رو و فقر و تنگدستی رو میبینه و بر ذهن نیمه هوشیار اثر میذاره.
هوشیاری برتر یعنی اون ذهن الهی درون هر انسانی هست، و قلمرو ارمانهای عالی و عرصه طرح الهی هست. زیرا هر انسانی صاحب طرحی الهی هست که افلاطون اون رو الگوی کامل می نامید

نوشته های حسین شاه حیدر
پاسخ
roseتشکر شده توسط:
#5
هر اتفاقی که برای هر کسی توی زندگیش می افته حتما ی دلیلی داره، امکان نداره بی دلیل اتفاقی برای کسی بیفته، چه خوب و چه بد، اگر امروز از زندگیت لذت میبری دلیلش عملکرد گذشته خودته، و اگر امروز خیلی خسته ای و ارزوی مرگ داری بازم عملکرد گذشته خودته، تو اول باید بپذیری که همش عملکرد خودت هست، اگر پذیرفتی، کم کم میتونی خودت رو تغیر بدی، ولی اگر نپذیرفتی توی همین تکرار زجر اور باقی می مونی، پس چه خوب و چه بد باید بپذیری خودتی ک داری ثرنوشتتو میسازی، اتفاقات بد زندگی رو پای دیگران نذار، بگرد و ببین کجای زندگیت و افکارت چیز نادرستی هست که امروز داری چوبش رو میخوری
این سریعترین راه برای بهبود کردن زندگی خودمون هست، و البته خیلی شجاعت میخاد، چون باید به اعماق وجود خودت بری و از خودت خبر دار شی و منصفانه بخودت نگاه کنی و اشتباهاتت رو بپذیری در غیر این صورت درجا خواهی زد
پذیرش و سفری عمیق به خود رو واستون ارزو میکنم.
پاسخ
roseتشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان