2016/03/14، 10:12 PM
در بیان حواس دهگانه پنج اندرونی و پنج بيرونی
بدانکه روح نفسانی که در دماغ ( مغز سر) است مدرک و محرّک است، و ادراک او بر دو قسم است: قسمی در ظـاهر و قسمی در باطن. باز آنچه در ظاهر است پنج قسمت است و آنچه در باطن هم پنج قسم است: یعنی حواس ظـاهر پنج است، سمع و بصر و شم(بویایی) و ذوق(چشایی) و لمس؛ و حواس باطن هم پنج است، حس مشترک و خیال و وهم و حافظه و متصرّفه. و خیال خزانه دار حسّ مشترک اسـت، و حافظـه خزانـه دار وهـم اسـت. حـسّ مشـترک مـدرک صـور محسوسات است، و وهم مدرک معانی محسوسات است، یعنی حسّ مشترک شاهد را در می یابـد، و هـم غایـب را. هر چه حواسّ بيرونی در می یابند، آن جمله را حسّ مشترک در مییابد، و آن جمله در حسّ مشترک جمـع انـد و حسّ مشترک را از جهت این حس مشترک گفتـه شـد یعنـی مسـموعات و مبصـرات و مشـمومات و مـذوقات و ملموسات در حسّ مشترک جمع اند. و وهم معنی دوستی رادر دوست و معنی دشمنی را در دشمن درمـی یابـد؛ و متصرّفه آن است که در مدرکاتی که مخزون اند در خیال تصرّف می کند بترکیب و تفصیل.
بدانکه روح نفسانی که در دماغ ( مغز سر) است مدرک و محرّک است، و ادراک او بر دو قسم است: قسمی در ظـاهر و قسمی در باطن. باز آنچه در ظاهر است پنج قسمت است و آنچه در باطن هم پنج قسم است: یعنی حواس ظـاهر پنج است، سمع و بصر و شم(بویایی) و ذوق(چشایی) و لمس؛ و حواس باطن هم پنج است، حس مشترک و خیال و وهم و حافظه و متصرّفه. و خیال خزانه دار حسّ مشترک اسـت، و حافظـه خزانـه دار وهـم اسـت. حـسّ مشـترک مـدرک صـور محسوسات است، و وهم مدرک معانی محسوسات است، یعنی حسّ مشترک شاهد را در می یابـد، و هـم غایـب را. هر چه حواسّ بيرونی در می یابند، آن جمله را حسّ مشترک در مییابد، و آن جمله در حسّ مشترک جمـع انـد و حسّ مشترک را از جهت این حس مشترک گفتـه شـد یعنـی مسـموعات و مبصـرات و مشـمومات و مـذوقات و ملموسات در حسّ مشترک جمع اند. و وهم معنی دوستی رادر دوست و معنی دشمنی را در دشمن درمـی یابـد؛ و متصرّفه آن است که در مدرکاتی که مخزون اند در خیال تصرّف می کند بترکیب و تفصیل.