مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری/ایمیل:
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 153
» آخرین عضو: mir11
» موضوعات انجمن: 956
» ارسال‌های انجمن: 1,147

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 19 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 19 مهمان

آخرین موضوع‌ها
فروش ویژه لوازم حیوانات خ...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2021/03/29، 02:01 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 2,468
گرفتن بک لینک با کیفیت و ...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/07/13، 12:27 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 4,219
اگر اینستاگرام فیلتر شود ...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/06/27، 12:04 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 6,631
آموزش افزونه ارسال پست مه...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/06/01، 08:03 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 3,867
افزونه ارسال پست مهمان Ac...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/06/01، 07:52 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 3,221
فروش افزونه های وردپرس ب...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/05/23، 10:08 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 2,900
آموزش کار با افزونه گراوی...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/03/26، 08:17 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 3,141
آموزش افزونه جستجوی آجاکس...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/03/26، 08:06 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 3,943
آموزش افزونه نشانه گذاری ...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/03/26، 08:00 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 2,836
افزونه نوار اطلاعیه WP No...
انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن
آخرین ارسال توسط: youka
2020/03/26، 04:39 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 2,682

 
  گردشگری وحشت: معروفترین مکانها برای گردشگری وحشت (قسمت اول)
ارسال کننده: youka - 2017/02/23، 01:56 PM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

گردشگری وحشت دنیای جذابی را پیش چشم عاشقان این حوزه به نمایش می‌گذارد که در این مجال به مرور شماری از معروف‌ترین‌هایش خواهیم پرداخت. این مطلب برگرفته از تور جیپور است .
جزیره‌ی پوگلیا (Poveglia)، ایتالیا
ظاهرا هنگامی که یک انسانِ بدنهاد از دنیا می‌رود، روحش این بار در «پوگلیا» از خواب بیدار می‌شود، دست کم این آن چیزی است که افسانه‌های ونیزی به آن باور دارند. جزیره‌ای که درست در جنوب شهر ونیز واقع شده، به عنوان یکی از تسخیر شده‌ترین نقاط زمین شناخته می‌شود. باور بر این است که دست کم چیزی در حدود ۱۶۰ هزار نفر در این جزیره به خاک سپرده شده‌اند که عمدتا قربانی بیماری‌های طاعون و جذام و البته مبتلایان به اختلالات روانی بوده‌اند.در سال ۱۹۲۰ این جزیره به عنوان یک مرکز پزشکی و بیمارستان مورد استفاده قرار گرفت، جایی که یک پزشک بی‌رحم روی بیماران آزمایش کرده و از تکنیک‌های غیر معمول و وحشیانه را برای درمان آنها استفاده می‌کرد، به عنوان مثال او به زور یک اسکنه را وارد مغز بیمار می‌کرد تا عکس‌العمل‌های او را مورد بررسی قرار دهد. این پزشک در نهایت با پریدن از یک برج بلند به زندگی خود خاتمه داد و پرونده جنایت‌هایش این گونه بسته شد. این جزیره در یکی از قسمت‌های سریال «شکارچیان روح »مورد بررسی و کاوش قرار گرفت جایی که گروهی با تجهیزات لازم به صداهای عجیب گوش فرا داده یا پدیدهای عجیب و ماورایی را مورد بررسی قرار می‌دهند.بعدها این مکان به عنوان یک مقصد گردشگری ایده‌آل مورد توجه گردشگران وحشت قرار گرفت و عکاسان ماجراجو برای ثبت تصاویر عجیب و ترسناک به این جزیره سفر می‌کردند، همچنین تورهای وحشت نیز در طول شب در این جزیره برگزار می‌شد.اما این جزیره در سال‌های اخیر فروخته شده و ظاهرا در حال بازسازی و تعمیر است. شایعاتی وجود دارد که مالک جدید قصد دارد یک هتل در این جزیره احداث کند، اما به هرحال داستان‌های زیادی در مورد این جزیره بر سرزبان‌ها است که نیمی به خشونت‌های رخ داده و نیمی دیگر به قربانیان آن اختصاص دارند.
تونینا (Tonina)، مکزیک
اینجا یکی از مکان‌هایی است که به ویژه در مورد تاریخ نگاری و تقویم قوم مایا بسیار مورد توجه قرار دارد. در سال ۱۸۰۸ کاوشگران اسپانیایی در سفری به قلب تمدن مایا و این نقطه‌ خاص دریافتند که این شهر کاملا غیر مسکونی شده است.
اما این مکان چرا این گونه ساده متروکه شده و سپس به وسیله جنگل‌های اطرافش مصادره شده است؟ آیا یک خشکسالی باعث خالی از سکنه شدن این شهر شده؟ یا چیزی به مراتب مرموزتر و چه بسی تیره و تارتر عامل این اتفاق بوده است؟ این سوالات قرن‌ها است که ذهن بشر را معطوف خود کرده و هنوز هم پاسخ قاطعی برای آنها پیدا نشده است.امروزه بقایای باستانی این مکان در «چیاپاس» (Chiapas) مکزیک، یک جاذبه توریستی مورد توجه است، به ویژه برای بلندترین هرم در مکزیک. همه دالان‌های پر پیچ و خم، معابد و هزارتوهای مخفی تونینا یک مقصد گردشگری ایده‌ال است، علی الخصوص برای آن دسته که دوست دارند در کنار گشت و گذار در نقطه‌ای باستانی، از حال و هوای مرموز و البته ترس نهفته در مکانی فراموش نشده لذت ببرند.
دره‌ی فراعنه، مصر
در طول زمان یکی از ترسناک‌ترین داستان‌ها به نفرین «توت‌عنخآمون» (Tutankhamun) بازمی‌گردد که در سال۱۳۲۷ قبل از میلاد مرده و در مقبره‌ای باشکوه دفن شده است.در حدود سه هزار سال قبل یک جستجوگر انگلیسی به نام «هاوارد کارتر» (Howard Carter) با میلی عمیق برای کنکاش در سرزمین باستانی مصر، مقبره‌ی این پادشاه را مورد بررسی قرار داد و متوجه شد که تقریبا همه چیز در این مقبره و از جمله مومیایی این فرعون با گذر قرن‌ها سالم باقی مانده و به خوبی حفظ و نگهداری شده است. در آن زمان داستان‌هایی در مورد نفرین «توتانخامون» وجود داشت، این که هر کسی مزاحم مقبره توت شود با نفرینی شوم مواجه خواهد شد، اما کارتر به این افسانه کوچک‌ترین وقعی ننهاد و به کاوش‌های خود ادامه داد.در همان لحظه‌ای که مقبره توت باز شد، یک مار کبری در مقابل خانه‌ی کارتر نمایان شد و قناری خانگی او را کشت. چهار ماه مرد «لرد کارنارون» (Lord Carnarvon) بزرگ‌ترین و مهم‌ترین حامی کارتر نیز از نیش یک پشه مالاریا جان سپرد. در ادامه این سلسله حوادث، ۲۷ نفر دیگر نیز جان خود را از دست دادند، از جمله «هیو اولین وایت» (Hugh Evelyn Wright). او یکی از اولین کسانی بود که وارد این مقبره شده بود و در نهایت دست به خودکشی زده و جان سپرد.گفته می‌شود که این نفرین فقط زمانی خاتمه پیدا می‌کند که اشیای قمیتی خارج شده از مقبره‌ی فرعون، به جایگاه اصلی خود بازگردانده شوند. امروزه هر کسی این شانس را دارد که این مقبره را مورد بازدید قرار دهد، فقط باید خطر درگیر شدن با این نفرین شوم و باستانی را به جان بخرد.
Yeun Elez، فرانسه
رودخانه‌ای در منطقه «بریتانی» فرانسه، شهرتی عجیب و مرموز دارد. گفته می‌شود که این رودخانه مستقیما به جهنم راه دارد. این مسئله از ماجرای کشیشان جن‌گیری نشأت گرفته که ظاهرا از این رودخانه برای هدایت اهریمن به سمت مردابی بی انتها استفاده کردند و البته در نهایت همه به سگ‌هایی سیاه تبدیل شدند.امروزه فناوری مدرن این سرزمین جهنمی را تا حدی به تصرف خود درآورده و یک نیروگاه هسته‌ای و یک سد در این منطقه ساخته شده‌اند. اما هنوز هم اینجا مکانی خوب برای راهپیمایی و البته تجربه‌ی یک گشت و گذار توأم با رمز و رازهای ناگفته است.
تیفوژ (Tiffauges)، فرانسه
یکی از مخوف‌ترین قاتلان سریالی تاریخ جهان «گیلز دریس» (Gilles de Rais) است که قلعه‌اش در این نقطه واقع شده است. جالب است بدانید این نجیب‌زاده‌ی جوان که بیشتر به دلیل کشتار کودکان و درگیر بودن در چند مورد جنایت وحشیانه دیگر شناخته شده و معروف است، در جریان جنگ صد ساله در کنار بانوی مبارز و نمای فرانسه «ژاندارک» (Joan of Arc) جنگیده است.قلعه او هنوز هم سرپا ایستاده است و بازدیدکنندگان می‌توانند با حضور در تورهای گردشگری، گشتی در این مکان داشته باشند که روزگاری قتل‌های فراوانی در آن رخ داده است.

چاپ این مطلب

  گردشگری وحشت: فانوس دریایی ادینبورگ در ادینبرا
ارسال کننده: youka - 2017/02/23، 01:25 PM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

شاید وقوع یک طوفان به تنهایی چیز عجیب و غیر معمولی نباشد آن هم در یک جزیره در میانه‌ی اقیانوس، اما اوضاع زمانی پیچیده تر می‌شود که بدانید در فاصله این سه روز یعنی از ۱۲ تا ۱۵ ماه دسامبر، هیچ کدام از کشتی، قایق و حتی ایستگاه‌های زمینی آن اطراف از وقوع چنین طوفانی اطلاع نداشته و آب و هوا را آرام توصیف کرده بودند.این راز همچنان در هاله‌ی ابهام است و کسی از سرنوشت آن سه مرد ناپدید شده اطلاعی ندارد. امروزه ورود بازدید کندگان و گردشگران به این جزیره آزاد است و همه می‌توانند سری به آن زده و به سهم خود سعی در حل این راز سر به مهر و مرموز کنند. این مطلب برگرفته از تور جیپور است .
در ۱۵ ماه دسامبر سال ۱۹۰۰ یک قایق که به سمت «ادینبورگ» (ادینبرا) در حرکت بود، گزارش عجیبی داد، فانوس دریایی «الن مور» (Eilean Mor) روشن نشده بود. امری که بسیار عجیب و غیر منتظره بود، به همین خاطر قرار شد که افرادی برای تحقیق به جزیره‌ی واقع در اسکاتلند بروند، و این گونه بود که ماجرای ما آغاز می‌شود. در ۲۶ ماه دسامبر، یک کشتی کوچک برای این امر مهم راهی جزیره شد. مقصد این کشتی فانوس دریایی الن مور بود که در جزیره‌ای دور افتاده واقع شده بود، جایی که کارکنان و نگهبانان فانوس دریایی، دور از سایرین و در جزیره‌ای که تقریبا غیر مسکونی به حساب می‌آمد، زندگی می‌کردند. علیرغم این انزوا این جزیره همواره توجه و علاقه‌ی مردم را به خود جلب کرده بود. نام آن از نام سنت فلانن یک اسقف ایرلندی قرن ششم گرفته شده بود که بعدها به عنوان قدیس شناخته شد. او یک صومعه در این جزیره ساخت. برای قرن‌ها چوپانان گله‌های خود را برای چرا به این جزیره می‌آوردند، اما کسی هرگز شب را در آنجا سپری نمی‌کرد. آنها از ارواحی واهمه داشتند که گفته می‌شد این نقطه متروکه و منزوی را به تسخیر خود درآورده‌اند. اما داستان این جزیره می‌رفت که پیچیده‌تر شود. کاپیتان «جیمز هاروی» (James Harvey) در این کشتی حضور داشت که برای بررسی روانه‌ی این جزیره شده بود. کشتی سرانجام به مقصد رسید و کاپیتان هاروی زمانی که دید کسی برای استقبال آنها به اسکله نیامده است، متعجب شد. او سعی کرد با پیام اخطار توجه ساکنان فانوس را جلب کند، اما هیچ پاسخی دریافت نکرد.سه نگهبان فانوس دریایی الن مور در اسکاتلند بدون هیچ رد و نشانی ناپدید شدند و تا به امروز از سرنوشت‌شان اطلاعی در دست نیست .همراه کاپیتان «ژوزف مور» که قرار بود مسئول بعدی فانوش شود، سرانجام خود به راه افتاده و از پلکان مخصوص به سمت فانوس دریایی حرکت کرد. بر طبق گزارشات موجود که توسط آقای مور نوشته شده است، او حین بالا رفتن از تپه احساس عجیبی داشته است، حسی شوم که او را از نزدیک شدن به فانوس دریایی برحذر می‌داشت.به محض ورود به فانوس، مور متوجه می‌شود که چیزی اشتباه است، در ساختمان قفل نشده و اثری از کسی دیده نمی‌شد. توجه مور به سمت آشپزخانه جلب می‌شود، جایی که او متوجه غذای نیم خورده و صندلی می‌شود که روی زمین افتاده است، طوری که گویی افراد با عجله از جا پریده‌اند.در ادامه‌ی این وضعیت مرموز و غیر قابل توضیح او متوجه می‌شود که ساعت آشپزخانه نیز از حرکت افتاده است. مور به سراغ اتاق استراحت کارکنان می‌رود، اما هیچ نشانی از آنها در هیچ کجای فانوس پیدا نمی‌کند. او به سرعت به سمت کشتی رفته و این اطلاعات را به کاپیتان هاروی منتقل می‌کند که بلافاصه دستور جستجوی گسترده جزیره را برای یافتن مردان گمشده صادر می‌کند، اما در نهایت جستجوها بی‌نتیجه است و ردی از نگهبانان پیدا نمی‌شود.هاروی به سرعت به سمت خشکی بازمی‌گردد تا در مورد این وضعیت عجیب تلگرافی به دفتر اصلی در ادینبرا ارسال کند که متن آن به شرح زیر است:
یک اتفاق ترسناک در جزیره فلانان رخ داده است، سه نگهبان فانوس ناپدید شده و ردی از آنها پیدا نشده است و ما هیچ نشانی از زندگی در جزیره پیدا نکردیم.تیرهای هشدار نیز شلیک شد، اما هیچ پاسیخی دریافت نشد و آقای مور هم موفق به پیدا کردن هیچ کدام از نگهبانان نشد. ساعت‌ها متوقف شده‌اند و شواهد و قراین موجود حکایت از آن دارند که دست کم یک هفته قبل اتفاق عجیبی در جزیره رخ داده است. به نظر می‌رسد نگهبانان یا از فراز صخره‌ها به پایین سقوط کرده و یا در آب افتاده و غرق شده‌اند.کم کم شب از راه می‌رسد و ما نمی‌توانیم کار بیشتری در این رابطه انجام دهیم. من مور و چند نفر از افرادم را در جزیره تنها گذاشته‌ام تا فانوس را روشن نگاه دارند تا در نهایت شما تصمیم نهایی را بگیرید و به ما اطلاع دهید.چند روز بعد، «رابرت موری‌هد» (Robert Murihead) که با هر سه نگهبان آشنایی کامل داشت، برای انجام تحقیقات تکمیلی پیرامون افراد مفقود شده وارد جزیره شد. در طول این تحقیق هیچ چیز جدیدی بیش از مشاهدات اولیه آقای مور پیدا نشد، اما آنها به سراغ دفتر وقایع روزانه فانوس دریایی رفتند. ظاهرا در تاریخ دوازدهم دسامبر، «توماس مارشال» دستیار دوم خبر از وزش بادهایی تند داده بود، او در ادامه افزوده بود که در طول عمر خود چنین بادهای شدیدی را به چشم ندیده است. در این میان دستیار دیگر «جیمز دوکات» سکوت اختیار کرده و دستیار سوم «ویلیام مک آرتور» از شدت وحشت دست به دعا شده بود و همین نکته اصلی و عجیب قضیه بود چرا که مک آرتور خود یک دریانورد فصلی بود و به خوبی از اوضاع جوی این حوالی اطلاع داشت، پس چرا او باید برای وقوع یک طوفان این گونه دستپاچه و وحشتزده شود؟

چاپ این مطلب

  گردشگری وحشت: جادوگر بل، نماد تسخیر شدگی در آمریکا (قسمت سوم)
ارسال کننده: youka - 2017/02/23، 12:54 PM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

اکنون همه وحشت‌زده شده بودند و به آقای جکسون التماس می‌کردند که به سرعت مزرعه بل را ترک کند. اما جکسون همچنان بر ماندن اصرار داشت و سرانجام همه در چادرهایی در خارج از خانه خوابیدند. حوادث بعدی چندان مشخص نیست اما روز بعد جکسون و گروهش در مسیر رفتن به نشویل بودند! اما این پایان ماجرا نیست، جکسون بعدا به دنبال جادوگر وارد جنگل‌های آن اطراف شد و هرگز باز نگشت.سربازان وحشت‌زده از ژنرال می‌خواستند که آن مزرعه را ترک کند، اما ژنرال جکسون منتظر دیدن نشانه‌ای از وجود جادوگر بود.از سوی دیگر بتسی رفته رفته به مردی جوان به نام جاشوا گاردنر علاقه‌مند شده بود که در همان حوالی زندگی می‌کرد و آن دو قصد ازدواج داشتند. این مطلب برگرفته از تور آگرا نوروز 96 است .
همه از این امر خوشحال بودند، البته ظاهرا کسی هم در این میان چندان از این واقعه خشنود نبود، چرا که جادوگر بل به دلایلی نامعلوم از این امر ناراضی بود و مرتب به بتسی می‌گفت که نباید با جاشوا ازدواج کند. در نهایت هم پیش بینی جادوگر درست از آب درآمد و این رابطه پایان یافت.جان بل اما بزرگ‌ترین هدف جادوگر بود و میل داشت به هر شکل ممکن او را از سر راه خود بردارد. جان مرتب با حوادث عجیب درگیر بود و روی صورتش اثر زخم قابل مشاهده بود و از سویی برای نزدیک به یک سال به سختی قادر به بلعیدن غذا بود، بیماری که هر روز بدتر و بدتر می‌شد. وقتی جان قصد پیاده روی داشت، جادوگر کفش‌های او را برمی‌داشت و به صورتش سیلی می‌زد و صدای تند و تیزش در تمام مزرعه می‌پیچید که فریاد زنان می‌گفت: جان بل پیر . سرانجام در تاریخ ۲۰ دسامبر سال ۱۸۲۰ آقای بل نفس‌های آخر را کشیده و جان سپرد. پس از مرگش، خانواده بطری کوچکی که حاوی ماده نامعلومی بود را در قفسه پیدا کردند. جان جونیور کمی از آن را به گربه داد و حیوان به سرعت جان داد. در اینجا صدای جادوگر به گوش رسید که خنده‌کنان می‌گفت این ماده را شب قبل به آقای بل خورانده و باعث مرگ او شده است، جان به سرعت بطری را داخل شومینه انداخت. اما مایع شعله‌ور شده و باعث تخریب دودکش ساختمان شد. مراسم تدفین جان هم صحنه‌ی خودنمایی جادوگر بود. همه صدای آواز خواندن شاد او را می‌شنیدند و او اعلام کرد تا زمانی که آخرین نفر گورستان را ترک نکند، دست از آواز خواندن برنخواهد داشت. در ماه آوریل سال ۱۸۲۱ جادوگر به ملاقات «لوسی» بیوه‌ی جان رفت و به او گفت که هفت سال بعد دوباره به ملاقات او خواهد آمد.در سال ۱۸۲۸ جادوگر بل به وعده‌اش عمل کرد و این بار ظاهرا عاشق بحث و جدل با جان بل جونیور بودند. گفته می‌شود او در مورد همه چیز از سیاست و مذهب گرفته تا وضعیت مسیحیت و تمدن با جان صحبت کرده و حتی جنگ داخلی آمریکا را نیز پیش بینی کرده است. جادوگر بعد از سه هفته حضور قول داد که ۱۰۷ سال بعد به بازدید نواده‌ی جان بیاید و در سال ۱۹۵۳ او با دکتر «چارلز بِیلی بل» ملاقات کرد. به هر روی در طول دویست سال گذشته مردم محلی جادوگر بل را مسئول اصلی تمامی اتفاقاتی می‌دانند که در آن حوالی رخ می‌دهد. در آن حوالی هنوز هم گاه گداری صداهای عجیب شنیده می‌شود، دیدن نور شمع امری است عادی و عکس گرفتن از آن منطقه اغلب کاری است بسی مشکل به طوری که گاهی در تصاویر شبح انسانی مشاهده می‌شود که اصلا در آن زمان در آنجا حضور نداشته است. در طول سال‌های بعد، مردم بسیاری برای بازدید از خانه‌ی بل رهسپار این نقطه شدند، اما در نهایت در اواخر ۱۸۰۰، این خانه‌ی فرسوده به دلیل مسائل ایمنی تخریب شد. اما غار تاریخی بل دیگر نماد معروف این داستان است که ظاهرا تعدادی از وسایل قدیمی همچون دودکش سنگی و نیز یک کتری آهنی موجود در آن همچنان حفظ شده است.مزرعه بل منطقه‌ای منزوی و دورافتاده در شهر آدامز است که با چشم‌اندازی زیبا و دلفریب از تپه‌های سرسبز، نمادی مناسب برای ایالت تنسی است. در نهایت بازدیدکنندگان مشتاق فعالیت‌های ماورایی، عاشقان تاریخ و در نهایت دوستداران داستان جادوگر بل، با سفر به این نقطه بی‌شک به خواست خود خواهند رسید و سفری لذت بخش را تجربه خواهند کرد. تورهای گردشگری ترسناک متعددی در این ناحیه برگزار می‌شوند که نگاه‌شان به ویژه معطوف مزرعه قدیمی بل است. بازدید از غار تاریخی و کانو سواری در رودخانه‌ی سرخ از دیگر فعالیت‌های آنها است.

چاپ این مطلب

  گردشگری وحشت: جادوگر بل، نماد تسخیر شدگی در آمریکا (قسمت دوم)
ارسال کننده: youka - 2017/02/23، 12:24 PM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

در سال ۱۸۱۷، روزی جان بل متوجه حضور حیوانی عجیب شد که درست در میان مزرعه‌ی ذرتش نشسته و جا خوش کرده بود، اما حال او با دیدن چهره‌ی حیوان دگرگون شد، چرا که بدنش شبیه سگ و سرش شبیه خرگوش بود. بل بارها به حیوان شلیک کرد، اما جانور ناپدید شده بود. در آن زمان آقای بل تصور کرد که این فقط یک حادثه بوده است، دست کم تا بعد از صرف شام دیگر حتی به آن مواجهه فکر هم نکرد، اما بعد او از بیرون خانه‌اش صداهایی شنید که مرتب تکرار می‌کردند: «خیانت خیانت» این صداهای مرموز همچنان ادامه داشتند و هر شب آرامش را از خانواده بل سلب می‌کردند. این مطلب برگرفته از تور آگرا نوروز 96 است .
جان و پسرانش اغلب به بیرون از منزل می‌دویدند تا مجرم را دستگیر کنند و همیشه نیز دست خالی بازمی‌گشتند. در هفته‌های بعد، کودکان بل وحشت‌زده از خواب بیدار می‌شدند و از موش‌هایی شکایت داشتند که ظاهرا آنها را حین خواب گاز گرفته بودند. مدت کوتاهی بعد از این واقعه، این بار کودکان از آزار و اذیتی جدید شکایت داشتند، ظاهرا کسی نیمه شب ملحفه را از روی آن می‌کشید و یا بالش به سمت آنها پرت می‌کرد. با گذشت هر روز اوضاع وخیم و وخیم‌تر می‌شد، خانواده بل اکنون نجواهایی عجیب و ترسناک می‌شنیدند که آن قدر ضعیف بود که فهم آن بسیار مشکل بود، گویی پیرزنی آرام آرام زیر لب آوازی را زمزمه می‌کند. اما مواجه‌ی خانواده بل با این موجود نامرئی رفته رفته به سمت خشونت پیش می‌رفت و اکنون «بتسی»، جوان‌ترین دختر خانواده توسط این موجود نامرئی مورد حملاتی وحشیانه قرار می‌گرفت. ظاهرا کسی موهای دخترک را می‌کشید و پی در پی به او سیلی می‌زد و سرانجام او را در حالی رها می‌کرد که جان دستانش روی صورت و بدن دخترک به وضوح قابل مشاهده بود. تا آن زمان، آقای بل از خانواده‌اش خواسته بود که این ماجرا را همچون یک راز نزد خود نگاه دارند اما با شروع این موج جدید حملات، او دیگر تعلل را بیش از این جایز ندانسته و تصمیم گرفت این راز مصیبت بار خانوادگی را با نزدیک‌ترین دوست و همسایه‌اش «جیمز جانستون» (James Johnston) مطرح کند. جانستون و همسرش برای درک بهتر از ماوقع، شب را در منزل بل‌ها گذراندند، جایی که آنها نیز همچون خانواده‌ی بل تمامی این تجربیات سخت و وحشت‌آور را تجربه کردند. در ابتدا ملافه از روی آقای جانستون کشده شد و دستی نامرئی بارها به او سیلی زد و در نهایت آقای جانستون را از تخت به بیرون پرتاب کرد. مرد بیچاره وحشت‌زده دیگر طاقت نیاورد و فریاد زنان گفت: «به نام خدا بگو تو کی هستی و چه می‌خواهی؟ اما پاسخی دریافت نکرد، اما در عوض باقی شب در فضایی آرامش بخش گذشت. اما این آرامش پیش از طوفان بود و از روز بعد همه چیز وحشتناک‌تر شد.در بخش نخست این مطلب با آغاز مجرای خانواده بل که گرفتاری نفرینی شوم شده بودند آشنا شدیم. در ادامه ماجراهای ترسناک این خانواده را دنبال می‌کنیم. صدای موجود ناپیدا با گذشت زمان قوی و قوی‌تر شده بود و اکنون می‌شد تمامی کلمات را درک کرد. او گاهی شعر می‌خواند و یک بار حتی شروع به بیان یک نقل قول کرد که واقعا جالب توجه بود، چون این بار به جز خانواده‌ی بل، فردی کیلومترها دورتر هم آن را شنید. این فرد ژنرال اندرو جکسون بود. «جان بل جونیور»، «دروری» و «جسی» پسران ارشد آقای بل، هر سه در جنگ نیو اورلئان تحت فرماندهی ژنرال جکسون جنگیده بودند. در سال ۱۸۱۹ جکسون تصمیم گرفت تا به مزرعه بل رفته و ببیند که ماجرا از چه قرار است. به همراه جکسون به جز چندین مرد، یک واگن بود که توسط اسب کشیده می‌شد. اما به محض رسیدن به مزرعه ناگهان واگن متوقف شد، گویی اسب‌ها توان کشیدن آن را نداشتند. بعد از چندین تلاش ناموفق و سعی برای تشویق اسب‌ها به کشیدن گالری، سرانجام جکسون رو به هم قطارانش کرد و گفت که به نظرش این مسئله باید زیر سر جادوگر بل باشد. در همان زمان صدایی زنانه نجوا کنان به جسکون گفت که آنها باید به حرکت خود ادامه دهند و او دوباره آنها را بعداز ظهر همان روز ملاقات خواهد کرد. جکسون و افراداش به حرکت‌شان ادامه داده و به منزل بل رسیدند. همان روز جکسون و جان بل به تفصیل در مورد سرخپوستان و دیگر موارد بحث و گفتگو کردند در حالی که جکسون چشم انتظار بود ببیند جادوگر بل قرار است چگونه خود را نشان دهد.جادوگر خشمگین مرد دروغگو رو با گاز گرفتن تنبیه کرده و سپس او را پیش چشم همگان از خانه به بیرون پرتاب کرد .بعد از گذشت چند ساعت، یکی از افراد جکسون ادعا کرد که یک رام کننده‌ی جادوگر است و حتی اسلحه‌ای درخشان را به بقیه نشان داد و ادعا کرد که با گلوله‌ی نقره این سلاح می‌توان هر موجود شیطانی را کشت. او در ادامه افزود علت تأخیر جادوگر در نشان دادن خود، وجود همین گلوله ساخته شده از نقره است، چرا که جادوگر هم ترسیده و حساب کار خود را کرده است.درست بعد از گفتن این سخنان بود که مرد ناگهان شروع به نعره کشیدن و تکان دادن بدن خود کرد و ادعا نمود کسی مرتبا در حال گاز گرفتن و فرو کردن سوزن در بدون او است و بعد ناگهان گویی کسی به مرد لگد زده و او را از خانه به بیرون پرتاب کرد و صدای خشمگینی به گوش رسید و اعلام کرد که آیا شیاد دیگری در گروه جکسون است؟

چاپ این مطلب

  گردشگری وحشت: جادوگر بل، نمادی از تسخیر شدگی در آمریکا (قسمت اول)
ارسال کننده: youka - 2017/02/23، 11:54 AM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

افسانه‌ی ترسناک جادوگر بل که با نام تسخیر جادوگر بل نیز شناخته می‌شود، داستانی است که از ادبیات فولکلور جنوب آمریکا نشأت گرفته است. با الوتور و بخش گردشگری وحشت همراه باشید تا بیشتر با جادوگر بل آشنا شویم. داستان «جادوگر بل» (Bell Witch) در قرن نوزدهم و در مورد خانواده‌ی بل است که در شهر آدامز در ایالت تنسی زندگی می‌کردند. آقای بل، کشاورزی بود که به همراه خانواده‌اش در شمال غربی «رابرتسون کانتی» در نزدیکی رودخانه‌ «Red River» زندگی می‌کرد. بر طبق افسانه‌ها، از سال ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۱، خانواده‌ی او و نیز دیگر ساکنان محلی، بارها مورد هجوم چیزی نامرئی قرار گرفتند که در آن زمان به عنوان یک جادوگر معرفی می‌شد. این موجود نامرئی قادر بود صحبت کند، وسایل اطراف را از بُعد فیزیکی تحت تأثیر خود قرار دهد و حتی در راستای مقاصد خود شکل عوض کند. حتی گفته می‌شود که او قادر بوده همزمان در چند نقطه‌ی مختلف، حتی در فواصل دور از یکدیگر حاضر شود. همچنین قدرت پیشگویی و سرعت بالا از دیگر مواردی است که به این جادوگر نسبت داده شده است. در سال ۱۸۹۴، ناشر روزنامه‌ای به نام »مارتین اینگرام« (Martin V. Ingram)، کتابی با عنوان »سند تاریخی جادوگر بل« را به رشته تحریر درآورده و منتشر کرد که به سرعت به منبعی برای داستان‌های بیشتر مبدل شده و بارها در موارد دیگر مورد استناد قرار گرفت. این کتاب در واقع ثبت تجربیات شخصی آقای اینگرام بود و امروزه بسیاری از تئوریسین‌ها‌، تلاش‌های اینگرام را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و آن را فاقد سندیت می‌دانند چرا که معتقدند او بیشتر در حال عینیت بخشیدن به یک افسانه‌ی فولکلور بوده است، نه بیان یک رویداد واقعی. این مطلب برگرفته از تور آگرا نوروز 96 است .
در قرن بیستم غار موسوم به غار «بل ویچ» همچنان منبعی برای جلب توجه عاشقان دنیای ترس و هیجان بود. از سوی دیگر هنرمندان عصر معاصر نیز در قالب آثار سینمایی و حتی موسیقیایی سعی به جان بخشیدن به این افسانه‌ی متعلق به ایالات جنوبی آمریکا را داشته و دارند. با این حساب این داستان چه واقعی باشد و چه افسانه‌‌ای، جای پای خود را به خوبی در ذهن مردم محکم کرده است. اما داستان واقعی این جادوگر چه بود؟ داستانی که از قضا در میان خیل عظیم داستان‌های آمیخته با دروغ، خرافه و واقعیت، یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین داستان‌های تسخیر شدگی در تاریخ ایالات متحده‌ی آمریکا است. و شاید برای‌تان جالب باشد که بدانید محبوبیت این داستان به اندازه‌ای بود که زمانی یک ژنرال به نام «اندرو جکسون»، به شدت شیفته این افسانه‌ی ارواح شده بود. «بتسی بل» از دیگر شخصیت‌های معروف این داستان است، او که دختر آقای بل بود، در طول آن دوران عذاب آور بارها و بارها از طرف این جادوگر مورد آزار و اذیت قرار گرفت. اما برای درک بهتر ماجرا بهتر است اندکی بیشتر با داستان جادوگر بل آشنا شویم. همچون دیگر داستان‌های متعلق به دنیای پدیده‌های ماورایی، جزئیات از یک فرد تا فرد دیگر متغیر است، در واقع هر بیننده ماجرا را از نقطه نظر خود شرح داده است، اما همگی بر یک نکته اتفاق نظر داشتند که ظاهرا جادوگر بل در واقع روح زنی به نام «کیت بتس» (Kate Batts) بوده که همسایه قدیمی آقای بل بود. ظاهرا آقای بل حین معامله‌ی زمین سر او کلاه گذاشته است و زمانی که کیت در بستر مرگ بوده، خانواده‌ی بل را نفرین کرده و سوگند یاد کرده است که جان بل و نوادگانش را در آرامش نخواهد گذاشت. ماجرای نفرینی که گریبانگیر خانواده بل شده، یکی از معروف‌ترین داستان‌های ترسناک آمریکایی است که بیشتر با نام تسخیر جادوگر بل شناخته می‌شود این ماجرا به اندازه‌ای جذاب بود کهدر سال ۱۹۳۳ در کتاب راهنمای ایالت تنسی منتشر شد. بد نیست ما نیز نگاهی کوتاه به رویدادهای این سه سال پر ابهام و ترس داشته باشیم.

چاپ این مطلب

  گردشگری وحشت: بازی سیاست در معروف ترین ساختمان تسخیر شده جهان
ارسال کننده: youka - 2017/02/23، 11:23 AM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

فکر می‌کنید تسخیر شده‌ترین نقطه‌ی این جهان کجاست؟ در واقع ما در الوتور و در قالب مجموعه مطالب گردشگری وحشت سعی کردیم به سراغ شماری از معروف‌ترین مقاصد ترسناک رفته و شما عزیزان را به گشت و گذاری در دل این بناهای عجیب و مرموز دعوت کنیم.در حالی که داستان‌های بسیاری پیرامون مکان‌های تسخیر شده وجود دارد، اما صحت و سقم بسیاری از این داستان‌ها هیچ گاه به صورت کامل مشخص نشده و باز هم خرافات و داستان پردازی نقشی مهم در به شهرت رسیدن آنها دارند. در واقع آن هاله‌ی سراسر ابهام و رمز و راز همچنان آنها را در برگرفته و به این سادگی‌ها فرصت عیان شدن حقیقت را نمی‌دهد.در نهایت شاید بسیاری چندان به وجود و حضور ارواح باور نداشته باشند، اما دست کم ما امیدواریم شما از مطالعه‌ی این داستان‌های تاریخی و بعضا برگرفته از افسانه‌های فولکلور محلی لذت برده و برای مدتی کوتاه هم که شده، ترس و هیجان آنها را لمس کنید. به همین خاطر این بار مقصدی متفاوت را برای بازدید انتخاب کردیم که از قضا این روزها، دوران پراسترسی را تجربه می‌کند. این مطلب برگرفته از تور آگرا نوروز 96 است .
شاید برای‌تان عجیب باشد، اما یکی از معروف‌ترین نقاط تسخیر شده‌ی جهان از قضا مکانی است که هر روزه شاهد تصمیم گیری‌هایی مهم و کاربردی است که تأثیراتی مستقیم و غیر مستقیم بر روابط حاکم بر کشورهای مختلف جهان دارند!
بله، درست حدس زدید، کاخ سفید آمریکا نیز ظاهرا مدت مدیدی است که توسط ارواح بسیاری به تسخیر درآمده است. طبق گزارشات موجود روح افرادی همچون «ویلیام هنری هریسون»، «اندرو جکسون»، «ابیگیل لینکلن»، «توماس جفرسون»، «جان تایلر»، «دالی مدیسون»، «ویلی لینکلن» و پدرش نآبراهام لینکلن» بارها در این ساختمان و از سوی افراد متعددی مشاهده شده‌اند.اما هر کدام از این ارواح هم ظاهرا به بخش خاصی از این ساختمان علاقه دارند، به عنوان مثال هریسون معمولا در حوالی اتاق زیر شیروانی رفت و آمد دارد، جکسون اما به اتاق رز علاقه دارد که در مدت ریاست جمهوری‌ خود از آنجا به عنوان اتاق خواب استفاده می‌کرد، خانم آدامز هم به صورت مکرر در اتاق شرقی دیده شده است، جایی که خودش را در رختشویخانه به دار آویخت. «ماری تاد لینکلن» همسر آبراهام لینکلن زمانی گزارش داد که ارواح رؤسای جمهور سابق جفرسون و تایلر را در اتاق بیضی زرد مشاهده کرده است. از سوی دیگر وقتی الن ویلسون به دنبال بزرگ کردم باغ گل رز بود که گل‌هایش در اصل بوسیله‌ «دالی مدیسون» کاشته شده بودند نیز ماجرای ارواح تکرار شد، چرا که این بار کارگران بارها حین کار با روح خانم مدیسون مواجه شدند که همچنان از باغ گل‌های رز مورد علاقه‌اش محافظت می‌کرد. پسر آبراهام لینکلن که در سن یازده سالگی در کاخ سفید جان سپرد نیز از جمله ارواحی است که همچنان سکونت در این کاخ را به ترک این جهان ترجیح داده‌اند. اما به جز مشاهده ارواح، گزارشات عجیبی نیز در مورد رایحه‌های قابل استشمام در این کاخ موجود است. ظاهرا در این ساختمان گاهی شمیم گل رز به مشام می‌رسد که گفته می‌شود به شکلی با روح خانم مدیسون در ارتباط است. یکی از ارواحی که به صورت مکرر از سوی بسیاری از افراد و ساکنان کاخ مشاهده شده و از این نظر نیز شهرتی به هم زده، آبراهام لینکلن فقید است. در میان کسانی که روح او را مشاهده کرده و یا تنها از حضور او آگاه شده‌اند می‌توان به «النور روزولت»، رئیس جمهور «ترومن» و دخترش و نیز «ژاکلین کندی» اشاره کرد. همچنین «ملکه ویل‌هِلمینا» از هلند، «جیمز هاگرتی» دبیر مطبوعاتی رئیس جمهور «دوایت آیزنهاور»، وینستون چرچیل، تئودور روزولت، دختر رونالد ریگان و نیز شوهرش نیز از دیگر ملاقات کنندگان ناخواسته‌ی «ابی لینکلن» بوده‌اند. از اتاق زرد سخن گفتیم که به نحوی عجیب با خانواده‌ی لینکلن در ارتباط است. این اتاق گویا در زمان تصدی پست ریاست جمهوری توسط آبراهام لینکلن، کتابخانه شخصی او بوده و یکی از محبوب‌ترین اتاق‌های او در کاخ سفید بوده است.بسیاری از کارمندان کاخ سفید بارها گزارش داده‌اند که این رئیس جمهور فقید را در این اتاق و در حالی مشاهده کرده‌اند که کنار پنجره ایستاده و به بیرون خیره شده است. بانوی نخست «گریس کالیج» (Grace Coolidge) نیز در زمان اقامت در کاخ سفید ادعایی مشابه را مطرح کرد. در کنار لینکلن، ظاهرا صدای «دیوید بارنز» (David Burns) نیز در این اتاق به گوش رسیده است.اما داستان‌های افسانه‌ای و عجیب پیرامون کاخ سفید بسیار متنوع و از سویی بی‌نهایت جذاب هستند. در میان مکان‌های تسخیر شده و معروفی که این گوشه و آن گوشه‌ی کاخ سفید جا خوش کرده‌اند، زیرزمین این ساختمان شهرتی خاص دارد. برخلاف دیگر نقاط کاخ سفید که توسط شبحی از ارواح انسانی به اشغال درآمده‌اند که زمانی نقشی مهم در شکلی گیر تاریخ این کشور داشته‌اند، زیزمین ظاهرا منزلگاه یک گربه‌ی شرور و اهریمنی است که از قضا شوم و بدیمن است. کسانی که ادعا کرده‌اند با این روح شریر مواجه شده‌اند، همگی از داستانی واحد سخن می‌گویند. این که این گربه در ابتدا شبیه به یک بچه گربه‌ی ناز و کوچولو ظاهرا می‌شود، اما وقتی به اندازه کافی به فرد نزدیک شد، بزرگ و بزرگ‌تر شده و شبیه به شبح یک دیو شباهت پیدا می‌کند.موجود پشمالوی ساکن زیرزمین کاخ سفید، موجودی شوم و بدیمن است و ظاهر شدنش طلیعه‌ی بدشانسی و فاجعه است بر طبق افسانه‌ها ممکن است سال‌ها یکی از پس از دیگری بگذرند و کسی با این گربه مواجه نشود، اما معمولا زمانی که این گربه خود را نشان می‌دهد، فاجعه‌ای ملی در انتظار ایالات متحده است. این گربه شیطانی ظاهرا مدتی قبل از بحرات مالی بزرگ سال ۱۹۲۰ سری به این زیرزمین زده بود و همچنین درست قبل از ترور رئیس جمهور کندی نیز دیده شده است.

چاپ این مطلب

  9 مکانی که مستعد پذیرش مسافران بیشتری هستند (قسمت نهم)
ارسال کننده: youka - 2017/02/22، 08:01 PM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

تونس
وضعیت فعلی: تونس به دنبال بهار عربی و برکنار شدن زین العابدین بِن علی، رئیس جمهور این کشور که در ژانویه 2011 موجی از ناآرامی و شورش را در شمال آفریقا برانگیخت، اوضاع آرامی نداشته است. اگرچه تونس در مقایسه با سایر کشورهای منطقه (مثل مصر، لیبی و سوریه) مسیر آرام تری را برای دستیابی به دموکراسی طی کرده است و باجی قائد السِبسی اولین رئیس جمهور سکولار این کشور که پس از ناآرامی های تونس با یک انتخاب دموکراتیک برگزیده شد همچنان قدرت را به دست دارد، اما برخی حملات تروریستی کوچک از جمله کشته شدن 38 نفر در استراحتگاه ساحلی سوسه در ژوئن سال 2015، تهدیدی برای ثبات این کشور به حساب می آیند. حملات تروریستی بزرگ در پاریس و بروکسل در سال گذشته نشان دهنده آن است که تراژدی در هر نقطه ای ممکن است رخ بدهد، بنابراین سفر به تونس به خصوص برای مسافران مستقل که به دنبال گشت و گذار در نقاط کم تردد و دور از استراحت گاه های مملو از جمعیت هستند تا حد زیادی بی خطر است. این مطلب برگرفته از تور آگرا نوروز 96 است .

چرا باید همین حالا بروید: با وجود بقایای شهرهای سلطنتی (در منطقه پهناور کارتِج که زمانی از رقبای روم در شمال آفریقا به شمار می رفت و اکنون توسط قطار از شهر تونس پایتخت این کشور قابل دسترسی است) و مناطق زیارتی مخصوص مسلمانان نظیر کِروان که پایتخت علم و دانش جهان اسلام در قرن هفتم و زمان حکومت اُمَویان بود، تونس همچنان پایتخت کشف نشده فرهنگی و تاریخی شمال آفریقا می باشد. مکان های تاریخی ثبت شده در فهرست یونسکو و شهرهای ساحلی نظیر شهر اِسفَکس با دیوارهای باستانی و حَمامِت، تونس را به مقصدی ایده آل برای مسافران جسور و شجاع تبدیل کرده است. اگرچه ماجرای حمله تروریستی سوسه که زمانی بهترین ساحل تونس بود، هنوز از ذهن برخی مسافران پاک نشده است، اما صنعت گردشگری این کشور در تلاش است تا با افزایش تعداد گشت های امنیتی در سواحل و هتل های بزرگ، نگرانی های موجود را کاهش دهد.

از دست ندهید: اگر به دنبال جایی هستید که از استرس های مرکز اصلی تونس دور باشید، جزیره جَربه در مدیترانه محل خوبی برای تجربه فرهنگ تونس است و می توانید با هواپیما از شهر تونس به این جزیره بروید و یا بخشی از راه را با اتوبوس و باقی مسیر را با قایق طی کنید. جَربه با خانه های سفید آهکی و مناطق طبیعی حفاظت شده مملو از فلامینگو، در مقایسه با مرکز اصلی تونس مکانی جدید و نامتعارفی به نظر می رسد. اگر به مجموعه نقاشی های خیابانی جرباهود در شهر حارة صغیر الریاد که پیش از این، شهری عادی و فاقد زیبایی بود سری بزنید، جوانان تونسی و هنرمندانی بین المللی را خواهید دید که این شهر مخروبه را به هزارتویی از آثار هنری تبدیل کرده اند.

توصیه کاربردی: حمله تروریستی به تونس در سال 2015 و نزدیکی این کشور به لیبی و سوریه، سفر به تونس را برای برخی مسافران رعب آور کرده است. اگرچه تضمین امنیت صد درصد در هیچ کجای جهان ممکن نیست، اما اجتناب از حضور در مکان های پر تردد در ساعات شلوغی مثل موزه باردو که هدف حمله تروریستی سال 2015 بود، می تواند از بروز خطر پیشگیری کند. حضور در اقامتگاه های کوچک خانوادگی مثل مجموعه اقامتی دیار اَبو حبیبی با کلبه های درختی در نزدیکی شهر توزِر، به جای اقامت در هتل های تفریحی بسیار بزرگ که غالبا مملو از مسافران خارجی هستند نیز می تواند شما را از خطر حملات تروریستی دور کند.

چاپ این مطلب

  9 مکانی که مستعد پذیرش مسافران بیشتری هستند (قسمت هشتم)
ارسال کننده: youka - 2017/02/22، 03:51 PM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

گرجستان

وضعیت فعلی: انقلاب، هرج و مرج، انقلاب، جنگ، شورش. از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون اوضاع بر وفق مراد گرجستان نبوده است، این کشور آرام در منطقه قفقاز با تاکستان های بی شمار، در زمان های گذشته مکانی زیبا برای سفر ادیبان برجسته روسیه بود. اما در نتیجه جنگ کوتاه و فاجعه بار با روسیه در سال 2008، موج سرمایه گذاری خارجی که تا حدی با انتخاب دولت ملی راست گرا در سال 2012 کاهش یافت، گرجستان را به نمادی از رشد و توسعه سریع و بی وقفه تبدیل کرد. کوهستان هایی که زمانی راهزنان را در خود جای می دادند، اکنون مملو از پیست های اسکی و کلبه های ییلاقی به سبک سوئیسی هستند و نماهای رو به تخریب ساختمان های بندر باتومی در دریای سیاه که در اواخر قرن نوزدهم و به سبک آرت نوو یا هنر نو طراحی شده بودند، با دقت و وسواس فراوانی بازسازی شده اند. بازگشت هنر اعتراضی و زندگی شبانه به شهر تفلیس، آن را به یکی از مبتکر ترین پایتخت های فرهنگی اروپای شرقی تبدیل کرده است. این مطلب برگرفته از تور هند است .

چرا باید همین حالا بروید: تفلیس قدیمی با جاده های خاکی و کاخ های مربوط به اواخر قرن نوزدهم که در اوایل سال های 2000 تخریب شده بودند، اکنون جای خود را به شهری بسیار آراسته و جهانی داده است، اما همچنان روح طغیان گر و کولی وار تفلیس در مناطق تاریخی شهر از جمله بارهای غیرقانونی مثل کافه لینویل حضور دارد؛ در این کافه قدیمی چلچراغ هایی متعلق به قرن نوزدهم و تابلو های نقاشی انگشتی بر روی دیوارها خودنمایی می کنند، اما ساخت و سازهای جدید و پر سر و صدا در نقاط مختلف شهر از جمله مجموعه پانوراما که از پروژه های محبوب بیدزینا ایوانیشویلی، میلیاردر معروف و نخست وزیر سابق گرجستان است، تهدیدی برای زیبایی های شهر قدیمی تفلیس می باشند و حس حضور در یک مکان تاریخی و قدیمی را از بین می برند.

از دست ندهید: با دو ساعت رانندگی از تفلیس، کوهستان ها جای خود را به تاکستان های منطقه کاخِتی، روستای معروف تولید نوشیدنی در گرجستان می دهند. هتل بوتیک های شیکی مثل شاتومِر (کجا می توانید یک هتل پیدا کنید که گنجه های متعلق به قرن نوزدهم، استخر، میدانگاه نمادین در میان باغ و عکس های ستاره های ایتالیایی فیلم های فِدِریکو فِلینی را بر روی دیوارهای رستورانش داشته باشد؟) جزو بهترین هتل های منطقه هستند و با اقامت در آنها می توانید پیاده به سمت صومعه های قرون وسطایی بالای تپه بروید و با پرداخت فقط دو دلار یک بطری نوشیدنی گرجی تهیه کنید.

توصیه کاربردی: صرف نوشیدنی در گرجستان ممکن است به مسئله ای مخاطره آمیز تبدیل شود، به ویژه برای مردانی که پیشنهاد میزبان خیرخواه خود را برای صرف نوشیدنی رد می کنند و با این کار موجب دلخوری او می شوند. فرهنگ میهمان نوازی در گرجستان ممکن است تا حدی به مرز اجبار و پرخاش نزدیک شود (تصور کنید که چند غریبه شما را به زور به رستورانشان ببرند و اصرار کنند که ده شات نوشیدنی را سر بکشید.) بنابراین اگر می خواهید بدون تلوتلو خوردن و از دست دادن تعادل خود به هتل برگردید در برابر این پیشنهادها مقاومت کنید و ریسک آن را نیز بپذیرید. رانندگی در حال مستی نیز در گرجستان رایج است، بنابراین از رانندگی در هنگام شب و بعد از پایان جشن های سوپرا خودداری کنید و ضمنا بعد از پایان جشن، روی پیشنهاد هیچ کس برای رساندن تان به مقصد حساب نکنید.

چاپ این مطلب

  9 مکانی که مستعد پذیرش مسافران بیشتری هستند (قسمت هفتم)
ارسال کننده: youka - 2017/02/22، 03:19 PM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

تیمور لِسته
وضعیت فعلی: در چند قرن اخیر کشور یک میلیون نفری تیمور لِسته یا تیمور شرقی متشکل از جزیره تیمور و بخشی از مجمع الجزایر اندونزی، مستعمره پرتغال بود. در سالهای دهه 1970 میلادی تیمور از استعمار پرتغال خارج شد و در سال 1975 به اندونزی پیوست. در همه پرسی سال 1999 مردم تیمور شرقی به استقلال این کشور از اندونزی رای دادند ولی در پانزده سال گذشته این کشور با جنگ های داخلی خونبار مواجه بود و در این مدت توسط سازمان ملل متحد اداره می شد. در سال 2012 نیروهای سازمان ملل از این منطقه خارج شدند و در حال حاضر این کشور تحت عنوان جمهوری دموکراتیک تیمور لِسته در جامعه جهانی رسمیت پیدا کرده است و هویت این کشور به عنوان یکی از مقاصد گردشگری ماجراجویانه در جنوب شرق آسیا، در حال شکل گیری است. این مطلب برگرفته از تور هند است .

چرا باید همین حالا بروید: تیمور شرقی که اکنون به ثبات رسیده است، مسافران بی باک و جسور را به سمت زیبایی های طبیعی مبهوت کننده خود جذب می کند، به ویژه صخره های مرجانی رنگارنگ با طول بیش از 161 کیلومتر که در کنار سواحل وسیع و البته توسعه نیافته قرار دارند. این مکان جزو معدود مناطق جهان با صخره های مرجانی است، زیرا توسعه و ساخت و سازهای بی قاعده، تهدیدی زیستی برای مرجان ها می باشد. تیمور بهترین منطقه در جهان برای شنا با لوله تنفسی و غواصی است. در آبهای اطراف تیمور، متنوع ترین گونه های مرجانی و ماهی ها زندگی می کنند. گشت های یک روزه در ساحل و غواصی در میان آبهای اطراف بندر دیلی و توتواِلا با هزینه بسیار پایینی و در حدود روزانه 45 دلار امکان پذیر است.
از دست ندهید: در اوایل بهار به تیمور سفر کنید، چون در این فصل از سال کارناوال شادی بزرگی در تیمور برگزار می شود. این رویداد به تازگی وارد تقویم فرهنگی کشور شده است (جشن های تیمور برای اولین بار در سال 2010 توسط نخستین وزارت گردشگری این کشور سازماندهی شدند). شرکت در این کارناوال شادی فرصتی برای مشاهده تنوع موسیقی و رقص های سنتی این کشور است. لباس های سنتی عجیب و غیر معمول تیمور نیز در این کارناوال به حراج گذاشته می شوند. در طول برگزاری کارناوال که در ماه فوریه یا مارس انجام می شود، شهر دیلی به طور کامل تعطیل است و جشن و پایکوبی تا صبح ادامه می یابد.

توصیه کاربردی: اگرچه تیمور لِسته کشوری نسبتا با ثبات محسوب می شود، اما همچنان یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و جرائم کوچک در آن رخ می دهد. در حال حاضر گردشگری در این کشور چندان متداول نیست و بنابراین مسافران خارجی در مرکز توجه قرار می گیرند. تا حد امکان سعی کنید خود را در معرض هدف مجرمین قرار ندهید: دوربین های گران قیمت، گوشی های آیفون و سایر وسایل قیمتی خود را در دیدرس قرار ندهید (یا آنها را در اتومبیل نگذارید). خانم هایی که به تنهایی و یا پس از تاریک شدن هوا به گردش می روند باید بیشتر احتیاط کنند.

چاپ این مطلب

  9 مکانی که مستعد پذیرش مسافران بیشتری هستند (قسمت ششم)
ارسال کننده: youka - 2017/02/22، 02:34 PM - انجمن: تجربه های شخصی بچه های انجمن - بدون پاسخ

آلبانی
وضعیت فعلی: آلبانی برای چندین دهه یکی از کم بازدیدترین و غیر قابل دسترس ترین کشورهای جنوب شرق اروپا بود. سیاست های انزوا طلبانه رهبر کمونیست و دیکتاتور این کشور اِنوِر هوجا (که چهل سال را صرف ساخت هفتصد هزار پناهگاه دفاعی زیر زمینی بی فایده در سراسر کشور نمود) در نهایت منجر به هرج و مرج و سقوط آلبانی بعد از مرگ هوجا در سال 1985 و به دنبال آن فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد. آلبانی در حال حاضر همانند کشورهای همسایه خود در دریای آدریاتیک امن است. صنعت گردشگری رو به رشد در شهرهای حفاظت شده مربوط به دوران عثمانی شامل بِرات و جیروکاسترا که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده اند و همچنین ساحل آبهای آبی آلبانی، سالانه 3.5 میلیون گردشگر را به این کشور جذب می کند. این مطلب برگرفته از تور هند است .

چرا باید همین حالا بروید: سواحل دریای آدریاتیک در ایتالیا و کرواسی دارای تعداد زیادی استراحتگاه مدرن ساحلی مملو از جمعیت هستند، اما سواحل آلبانی با بقایای میدانگاه های یونانی – رومی و کلیسا های آهکی ارتودوکس، جزء معدود سواحلی در اروپا هستند که حتی در تعطیلات و ماه های پر مسافر نیز می توان به راحتی و با آرامش کامل در آنها دراز کشید و آفتاب گرفت. ساحل صخره ای جنوب وِلوره و روستاهای یونانی این منطقه از جمله دِرمی، وونو و هیماره با پیاده روهای باریک ، کافه های روباز و ماهی فروشی هایی که اِسکوئید (ماهی مرکب) تازه می فروشند، مملو از مهمانخانه های بی اَند بی (تخت خواب و صبحانه) هستند و هزینه یک شب اقامت در آنها حدود 25 دلار است. تعداد مسافرانی که از خارج از منطقه بالکان به آلبانی می آیند بسیار پائین است، اما همین تعداد اندک به گرمی مورد استقبال قرار می گیرند. بنابراین اگر صاحب مهمانخانه شما را به گشت با موتور سیکلت در ساحل و یا رقابت بر سر نوشیدن نوشیدنی دعوت کرد تعجب نکنید.

از دست ندهید: فقدان توسعه و پیشرفت در آلبانی به نفع مناطقی است که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده اند و یکی از آنها مجموعه بسیار گسترده و عظیم بوترینت است که از بزرگترین شهرهای یونانی – رومی اروپا محسوب می شود و به بهترین شکل ممکن حفظ شده است. بوترینت که بیست دقیقه با اتوبوس تا شهر ساحلی سارانده در نزدیکی مرز یونان فاصله دارد، مانند اِفِسوس در داستان ایندیانا جونز است: یک شهر متروک با مجموعه ای از میدانگاه ها، ستون های سنگی پراکنده، تعمید گاه های مربوط به اوایل مسیحیت و کلیسا های دوره بیزانس با کاشی کاری های رومی. در میانه مسیر سارانده تا بوترینت برای صرف ناهار در رستوران خانوادگی کلبه مانند آلبیوری در روستای کِزامیل برای صرف ناهار توقف کنید و از طعم میگوهای سیردار لذیذ و مناظر زیبای این منطقه لذت ببرید.

توصیه کاربردی: علی رغم وجود سیستم اتوبوسرانی به ظاهر گسترده در آلبانی، هیچ کاری در این کشور طبق برنامه و به موقع انجام نمی شود. بهتر است جدول ساعات حرکت اتوبوس ها را که توسط شرکت های بزرگ حمل و نقل چاپ و توزیع می شود، کنار بگذارید و با آغوش باز به استقبال فورگون ها یا مینی بوس های شلوغ و پر هرج و مرج، به ویژه در جنوب وِلوره بروید. این وَن های سفید با یک برنامه ی نامنظم در مسیرهای ثابتی حرکت می کنند و در هر کجایی که مسافران اراده کنند، آنها را سوار و پیاده می کنند. اگرچه این وَن ها هیچ گاه به موقع حرکت نمی کنند، اما همیشه می توانید یکی از آنها را برای رفتن به منطقه ای در نزدیکی مقصد مورد نظرتان پیدا کنید. در طول مدتی که منتظر رسیدن وَن هستید، در یکی از کافه هایی که کنار همه ایستگاه ها پیدا می شوند بنشینید و یک قهوه آلبانیایی قوی سفارش بدهید (و هرگز به آن قهوه تُرک نگویید، مگر اینکه خود را برای یک جر و بحث حسابی آماده کرده باشید) و بدانید که بالا انداختن شانه با بی تفاوتی در همه جای جهان یک مفهوم دارد : "دیر یا زود می رسد" .

چاپ این مطلب