امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
در بیان صحبت اهل عرفان
#1
Lightbulb 
بدان که صحبت اثرهای قوی و خاصیتّهای عظیم دارد. هر سالکی که بمقصد نرسید و مقصود حاصل نکرد، از آن بود که بصحبت انسان دانائی نرسید. کار صحبت دانا دارد. هر که هر چه یافت، از صحبت دانا یافت، باقی این همه ریاضات و مجاهدات بسیار، و این همه آداب و شرایط بی شمار از جهت آن است که تا سالک شایسته صحبت دانا گردد که سالک چون شایسته بصحبت دانا گشت کار سالک تمام شد.
ای درویش، اگر سالکی یک روز، بلکه یک لحظه بصحبت دانائی رسد، و مستعد و شایستۀ صحبت دانا باشد بهتر از آن بود که صد سال، بلکه هزار سال بریاضات و مجاهدات مشغول باشد، و ان یوماً عند ربکّ کالف سنة ممّا تعدوّن.
امکان ندارد که کسی بی صحبت دانا بمقصد رسد و مقصود حاصل کند، اگرچه مستعد باشد و اگرچه بریاضات و مجاهدات بسیار مشغول بود.
ای درویش! بسیار کس باشد که بدانا رسد، و او را از آن دانا هیچ فایده نباشد؛ و این از دو حال خالى نباشد، یا استعداد ندارد یا هم مقصود نباشد. آنکه استعداد ندارد از اهل صحبت نیست. و آنکه استعداد دارد و هم مقصود نیست هم صحبت نباشد از جهت آنکه هم صحبت هم مقصود است. هرگاه دو کس یا زیادت با هم باشند و مقصود ایشان یکی باشد، هم صحبت باشند؛ و اگر مقصود ایشان یکی نباشد، هم صحبت نباشند.
چون معنی صحبت را دانستی، اکنون بدان که چون بصحبت درویشان رسی، باید که سخن کم گوئی، و سخنی که ازتو سؤال نکنند جواب نگوئی. و اگر چیزی از تو سؤال کنند و جواب ندانی باید که زود بگوئی که نمیدانم و شرم نداری و اگر جواب دانی جوابی مختصر با فایده بگوئی و دراز نکشی و در بند بحث و مجادله نباشی و در میان درویشان تکبر نکنی و در نشستن بالا نطلبی بلکه ایثار کنی و چون اصحاب حاضر باشند و خلوت باشد یعنی بغير اصحاب کسی دیگر در میان نباشد، باید که تکلفّ نکنی و در ادب مبالغة ننمائی که در چند موضع تکلّف نمیباید کرد؛ بی تکلفّی آزادی است.
ای درویش! نه آنکه بی ادبی کنی که بی ادبی در همه زمان و در همه مکان حرام است، مراد ما آن است که در خلوت بی تکلفّ زندگانی کنی، که اگر تو تکلفّ کنی دیگران را هم تکلفّ باید کرد و بدین سبب درویشان گران بار شوند، و از آن صحبت لذّت نیابند و آن را سبب تو باشی و باید که بت پرست نباشی و چیزی را بت خود نسازی آن چنانکه دیگران می کنند تو نیز میکن.
ای دوریش! هر کاری که مباحثت در کردن و ناکردن آن ضرورتی نیست، در آن کار موافقت کردن با اصحاب از کرم و مروتّ است، و اگر موافقت نکنی، بی مروتّ باشی. و بر هر کاری که عادت کنی، آن کار بت تو شود و در میان اصحاب بت پرست باشی.
ای درویش! هر کاری که نه ضرورت باشد و نه سبب راحت اصحاب بود، بر آن کار عادت نباید کرد که چون عادت کردی بت شد و ترک عادت کردن و بت را شکستن کار مردان است.
پاسخ
roseتشکر شده توسط:


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان